سه چهار روزه که تو خونه تنهام{-219-}
فکر میکردم تنهایی رو دوسدارم ولی دیگه واقعا کم اوردم ..
الان دارم به اون ساعت هایی فکر میکنم که مادربزرگم از صبح تا شب تنها بود تو خونه و ما چقدر بی رحم بودیم که سرگرم کار خودمون بودیم و کمتر بهش سر زدیم و زار میزنم از عذاب وجدان{-108-} اون نه بلد بود کتاب بخونه نه موبایل داشت نه هیچ سرگرمی دیگه...
اگر پدر بزرگ و مادربزرگ نداریم لااقل هوای پدر مادرامونو داشته باشیم.... به هر شکلی که میتونیم... زود دیر میشه....