ممات

زندگی نیست "ممات" است تو را کم دارد ....

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

چرا حلقه ازدواج در انگشت چهارم قرار می گیرد؟(بیخودی ولی جالبناک)

مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید . تا معجزه ای شگفت انگیز را  متوجه شوید:

1- ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و  دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید.

2- چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید.

3- به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل هستند.

4- سعی کنید انگشتان شست را از هم جدا کنید. انگشت شست نمایانگر والدین است. انگشت های  شست می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام  انسان ها روزی می میرند . به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد.

5-لطفا مجددا انگشت های شست را به هم متصل کنید . سپس سعی کنید انگشت های دوم را از هم جدا نمائید. انگشت دوم (انگشت اشاره ) نمایانگر خواهران و برادران هستند. آنها هم برای خودشان همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که انها ما را ترک کنند.

6- اکنون انگشت های اشاره را روی هم بگذارید و انگشت های کوچک را از هم جدا کنید. انگشت کوچک نماد فرزندان شما است. دیر یا زود آنها ما را ترک می کنند تا به دنبال زندگی خودشان بروند.

7- انگشت های کوچک را هم به روی هم بگذارید. سعی کنید انگشت های چهارم (همان ها که در آن حلقه ازدواج را قرار می دهیم) را از هم باز کنید. احتمالا متعجب خواهید شد که می بینید به هیچ عنوان نمی توانید آنها را از هم باز کنید. به این دلیل که آنها نماد زن و شوهری هستند که برای تمام عمر به هم متصل باقی می مانند.

 عشق های واقعی همیشه و همه جا به هم متصل باقی می مانند.

نظر شما چیست ؟

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • حاجی

    بهنام میرزاخانی..

    افسران - خاطرات دوستان شهید آتش نشان


    امروز توی رادیو داشتن با دوستان بهنام میرزاخانی اولین شهید آتش نشان صحبت میکردن...


    یکی از دوستاش‌میگفت اونقدر راستگو بود که وقتی گل یا پوچ‌بازی میکردیم ، چون میشناختمش ازش می‌پرسیدم گل دست توئه ؟

    میگفت آره...!!


    یکی از دوستاش‌گفت یکی دو سال بود سعی می کرد نمازش رو اول وقت بخونه ‌...


    یکی از دوستاش گفت یه شب که تا صبح با هم حرف میزدیم حدود شش صبح پرسید راستی

    فلانی چنددرصد سوخته بود ؟ 

    گفتم چطور مگه؟ 

    گفت داشتم فکر سوختن خودمو میکردم...


    اینو‌که از رادیو شنیدم یاد خاطره بسیجی افتادم که دوستش روی مین منور سوخته بود و شهید شده بود .

    وقتی به خواب دوستش اومده بود ازش پرسیده بود رفتی روی مین چی شدی؟ 

    شهید گفته بود جگرم حال اومد!!!


    یاد رزمنده ای افتادم که از دوستش که بشدت مجروح شده بود پرسیده بود زنده ای ؟

    گفته بود هنوز نه!!!


    یکی از دوستان بهنام گفت اون خدابیامرز صدای خوبی نداشت ولی همیشه اِفه مداحی میومد و دائم میخوند. 

    خبرنگار پرسید چی میخوند؟

    گفت 

    منم باید برم ...آره برم سرم بره...

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • حاجی

    سلام


    سلام عزیزان!

    تلگرام ترین تلگرام دنیا هم نیاید حاجی سنگرش رو باهاش عوض نمیکنه،

    فرصت نمیشه به سنگر سر بزنیم،خوشبختانه ومتاسفانه مشغله ها زیادند،وفرصت اندک .

    امتحان،درس،کارآموزی و....

    تا آدمی سر می جنباند می بیند بله یکسال از عمرش رفته ویک لحظه غفلت همانا وعقب افتادن از این شتاب زندگی همانا.

    لذا باید بر میانه حرکت کنیم.

    تسلیت ،تعزیت شهادت دلاورمردان آتش نشانی را،بله تو اهلش باشی شهادت تو را صدا می زند به جای اینکه تو دنبالش باشی،این شهدا کسانی بودند که سوی شهادت فراخوانده شدند یکی از سر جلسه امتحان،یکی دنبال راه رفتن به سوریه ...هعی!

     

     برامون دعا کنید،کم سعادتی بنده است اگر سنگر نمیتونیم بیام.

    یادمان باشد،نخواهیم کسی بشویم وبه جایی برسیم با زیر پا گذاشتن آدمیتمان.

    بارها گفته ام:

    کارگر باش آدم باش.

    دنیا گذران است آخرت جاویدارزان نفروشیم.

    یاعلی 

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • حاجی