مراحل روشنفکرنمایی و شبه روشنفکری:
(توجه فرمایید گفتیم روشنفکرنما نه اون روشنفکر حقیقی که حضرت آقا بیان می کنند)
1- کشیدن سیگار و خوردن قهوه
2-مخالفت با دین و مذهب
3-خواندن جملاتی چند از نیچه والخ
4-طلاق گرفتن
5- موزیک خارجی گوش کردن
6-سفرهای مکرر به تایلند،انتالیاو...وجمیعا اروپا رفتگی
7-نگهداری از سگ یا گربه و آن را به اندازه فرزنده نداشته عزیز شمردن(خداییش برا این مورد استیکر نداشتم...)
8-مخالفت با چیزی که بقیه موافقن
9-موافقت با چیزی که بقیه مخالفن
نمی دونم شیر فهم شدید یا نه؟
اصلن می خوام براتون از گذشته وحال در باب این موجودات نادر (البته زیاد هم نادر نیستند )مثال بزنم از نوع سیاسی اش...
در زمان قاجاریه که حکومت های روسیه تزاری و انگلیس و فرانسه در دربار نفوذ بسیاری داشتند گاهی اوقات می شد که سفیران این کشور ها حتی باهم برسر منابع ایران و منافعی که عاید رقبایشان می شد باهم به مشاجره و جر و بحث های پر سر و صدا می پرداختند و زمانیکه شاه قاجار از سر و صدای این غارتگران حوصله اش به سر آمده بود علت را پرسید.
اطرافیانش گفتند مشاجره اینها بر سر نفت ایران است. می گویند آن شاه قاجار دستور داد برایش کمی نفت بیاورند تا ببیند این نفت چیست که اینها اینقدر با یکدیگر بر سر آن می جنگند. مقداری نفت خام را پس از مدتی برای آن شاه آوردند. شاه قاجار و بادمجان دور قابچینهای اطرافش(سوژه های مورد نظرمون قشر روشنفکر نما) آن را بو کردند و کمی هم به زبان زدند و گفتند: «به چه درد میخورد این مایع سیاه بدبوی بی خاصیت؟ بدهیمش به اینها برودند پی کارشان تا اینقدر سر و صدا براه نیاندازند … ما این را می خواهیم چه کنیم؟»
در عصر اتم نمونه دیگر این روشنفکر نما ها به شرح زیر تجلی می یابند:
که می گویند هسته ای تا بحال برای ما سودی نداشته است وهمه اش هزینه بوده است ومی خواهیم چه کار؟(دیگه نمیگم که از بیانات کدام یک از حضرات روشنفکر قرن حاضراست)
****************************************************************************************
پیام حاجی به بروبچه های خاکریز:
اگر هرجایی دیدید کسی دارد حرف جدید می زند ،علی الظاهر حرفای قشنگ قشنگ،حرفایی که بوی غربزدگی با چاشنی ضد اسلامی می دهد فورا بح بح وچح چح نکنیند که این چقدر چیزی حالیشه ،این چقدر چیزی می فهمه،روی حرف هایش فکر کنید که چه می گوید وفورا شیفته اش نشوید..که این روزها همان روزهایی است که نگه داشتن وحفظ دین و ایمان همانندنگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است...
وچه زیبا گفت دکتر شریعتی:
افسوس...روزی خواهد آمد که بی دینی، نماد روشن فکری است.