سه چهار روزه که تو خونه تنهام
فکر میکردم تنهایی رو دوسدارم ولی دیگه واقعا کم اوردم ..
الان دارم به اون ساعت هایی فکر میکنم که مادربزرگم از صبح تا شب تنها بود تو خونه و ما چقدر بی رحم بودیم که سرگرم کار خودمون بودیم و کمتر بهش سر زدیم و زار میزنم از عذاب وجدان اون نه بلد بود کتاب بخونه نه موبایل داشت نه هیچ سرگرمی دیگه...
اگر پدر بزرگ و مادربزرگ نداریم لااقل هوای پدر مادرامونو داشته باشیم.... به هر شکلی که میتونیم... زود دیر میشه....