بودنش که توفیق می خواهد و ما نداریم .
لذا از منزل دعایتان میکنیم ........
آی حال داد آی کیف کردم .تا تو باشی که تو هر ادامه مطلبی نیای . دوست داشتم بزارمتون سر کار دوست داشتم اذیت کنم دوس داشتم .خاکریز خودمه میتونییییییییییییییییییییییییییی منو بگیر بزن .جدی حلالم کنید ... نمیدونم چرا ادم نمیشم . هرچیم نخ به ضریحا میبندم که یه ذره ادم بشم مستجاب نمیشه رفیق مشهدیم میگف برات به پنجره فولاد نخ میبندم ولی محکمش نمیکنم تا با ، باد باز بشه امام رضا یبفته تو تعارف حاجتت رو بده اقا نخو باد برد و من ادم نشدم .جدی دعا میکنید من به کربلا برسم نه ضریحش قتلگاهش ...
وجدانا کاری با این رفیق مشهدیم کردم که دیگه روم نمی شد تو چشاش نیگاه کنم، باور نمی کنید از اصغری (یکی از رفقای هم خوابگاهی ،هم شهری،هم منقلی وسر اکیپ شوخی های پشت وانتی ،از من بدتره..)بپرسید،تا یکماه بچه ها نیگام میکردند از خنده رود ه بر می شدند...بعد از اون قضیه شکر خدا ناجا قبول شد و با بوس بوس وحلالیت راهی تهرانش کردیم
خدایی دست خودم نیست بچه خوبیما ولی بعضی موقعها از راه به در میشم ودست به این کار های ناسزا می زنم...کلن کسی از رفقا دلخور نشه اعتراف می کنم دست خودم نیست ...
همین الآن یاد کتک کاری تو خوابگاه افتادم که با جاسوسی بنده حقیر انجام شدو گرای اصغریمون رو دادم جنگی عظیم بین دو اتاق درگرفت وزدیم لامپ کم مصرف اتاقمون رو شکستیم وبعد بدون اینکه آقای شیری (مسئول خوابگاه) بفهمند با لامپ حمام خوابگاه تعویض کردیم...
خدا از سر تقصیرات حقیر و دوستانی که موجبات جوگیری حاج محمود رو فراهم می کنند بگذرد
الهی آمین
ستاد سرکار گذاشتن خاکریز حاج محمود
رفتید بیرون صدای این ادامه مطلبو در نیاریدا . افتاد یا بندازم ؟